کسب و کار معماری
معمارها به بد بودن در کسب و کار معروف هستند! این شهرت بیاساس نیست و چنین خصوصیاتی در طول تحصیل و زندگی حرفهای ما پرورش مییابد. در مدارس معماری به مفاهیم کسب و کار و نحوه مدیریت دفاتر معماری پرداخت نمیشود و این واقعیت که مدارس معماری ما همچنان بر روشهای سنتی و منسوخ آموزش تکیه دادهاند غیر قابل انکار است.
حال چرا این موضوع مهم است؛ حیطه فعالیتی معمارانِ گذشته بسیار گسترده و پیچیده بود. بطوری که افرادِ بسیار کمی با کسبِ تجارب چندین ساله، به عنوان برگزیدگانی از جامعه به معماری میپرداختند و این تجارب سینهبهسینه انتقال داده میشد. اما اکنون با تکهتکه شدن معماری به تخصصهای دقیق و جزئیتر و تبدیل شدنِ معماری به بخشی از رویهی ساخت، و از طرف دیگر رشد بیرویه مدارس معماری و کیفیت آموزشی که با آن آشناییم! فضای فعالیت برای معماران تنگتر و بسیار رقابتی شده است.
آشنایی و تسلط به مفاهیم کسب و کار، به معماران کمک میکند تا با وجود همه موانع، همچون یک کارآفرین فرصتهای درست را شناسایی و با تدوین برنامهای مناسب به نتایج درستی دست یابند.
آنچه در این مقاله میخوانید:
تعریف کسب و کار
برای پرداختن به موضوع کسب و کار معماری ابتدا به تعاریف پایهای کسب و کار، انواع کسب و کار و مدل کسب و کار میپردازیم.
کسب و کار یا بیزینس، به هرسازمانی گفته میشود که فعالیتی سودآور از طریق تولید یا خرید و فروش محصولات (مانند کالاها یا خدمات) در آن، انجام میگیرید. همچنین تکرار شوندگی و ارزش آفرینی به عنوان مسائل بنیادی هر کسب و کار تلقی میشود.
بطور کلی ما در کسب و کار با مدیریت مولفههای مالی، بازاریابی، منابع انسانی، استراتژی، تولید، عملیات، خدمات و فناوری مواجه هستیم.
انوع کسب و کار
بر اساس طبقهبندی کلی میتوان کسب و کار ها را به عناوین زیر دستهبندی کرد
- کسب و کار خدماتی: ارائه محصول نه در قالب کالا بلکه به عنوان خدماتی که قابل لمس و محسوس نیست. آموزش، تعمیر خودرو و آرایش از این نوع کسب و کار ها محسوب میشوند.
- کسب و کار بازرگانی: در این نوع که کسب و کار خرید و فروشی نیز گفته میشود، کسب و کار به عنوان واسط فروش عمل میکند. سوپرمارکتها و شرکتهای توزیعی نمونههای مرسوم این نوع هستند.
- کسب و کار اینترنتی: دسترسی به اینترنت و داشتن ابزاری برای فعالیت برای این نوع کسب و کار کافی است. تولید و ترجمه محتوا یکی از روشهای مرسوم و اسنپ، علی بابا و دیوار نیز از کسب و کار های مطرح اینترنتی ایرانی هستند.
- کسب و کار خانگی: در محل سکونت شخصی و با استفاده از امکانات خانگی انجام میگیرد. ساخت و فروش انواع صنایع دستی، غذای خانگی و …
- کسب و کار تولیدی: همانطور که از عنوان آن پیداست، تولید محصول و ارائه آن به بازار، کسب و کار تولیدی است. مثل صنعت خودروسازی
مدل کسب و کار
گوگل و خدمات گستردهای که ارائه میدهد با چه شیوهای به سودآوری میرسد؟ اسنپ صرفا با درصدی از مبلغ دریافتی از مشتریان به سودآوری میرسد؟ تولید کنندگان بازیهای رایگان چطور درآمد کسب میکنند؟ و …
ما در گذشته عموما با یک مدل کسب و کار روبرو بودیم، تولید یا خرید محصول و فروش آن به مشتری. اما با ورود اینترنت بود که مدلهای بیشماری را با خود به همراه آورد.
اجازه دهید بحث را با مثالی ساده اما آشنا شروع کنیم. شرکت ژیلت مدلی متفاوت برای کسب و کار خود تعریف کرد، دسته تیغ را با قیمتی بسیار ارزان و حتی پایینتر از هزینه تولید به بازار روانه کرد و در ادامه با قیمتی چندین برابر تیغهای مخصوص ژیلت را به فروش رساند که در اصطلاح علمی به عنوان کالای مکمل نیز از آن یاد میشود.
گوگل از طریق ایجاد شبکهای گسترده از کاربران، امکانی برای کسب و کارها فراهم کرد تا از طریق پرداخت هزینهای، محصولات و خدمات خود را تبلیغ کنند (مدل کسب و کار گوگل بسیار وسیع و پیچیدهتر است و در این مطلب صرفاً به سادهترین بخش آن اشاره شده است )
یوتیوب با استفاده از دو مدل فریمیوم و تبلیغات، مدل کسب و کار خود را طراحی کرده است. مشتریان بصورت رایگان میتوانند از این کسبوکار بهره ببرند، اما در حین تماشا، چندین بار با تبلیغاتی هوشمند مواجه خواهند شد که با پرداخت حق عضویت میتوانند تبلیغات مزاحم را برای همیشه حذف کنند و به این ترتیب یوتیوب از دو روش میتواند در آمد کسب کند.
مثالهای بسیار زیادی قابل بررسی است که به این تعداد بسنده میکنیم تا به تعریف مدل کسب و کار بپردازیم.
مدل یک کسب و کار، نقشهی بسیار ساده شدهی آن کسب و کار است. نقشهای که ارزش خلق شده، نحوه ارائه آن و روش نقد کردن آن ارزش که منجر به سود شود را مشخص میکند.
کسب و کار معماری
مدل های کسب و کار معماری نیز تنوع زیادی دارند. تولید و فروش محصولاتی چون کتاب، دوره آموزشی، مصالح نوآورانه، بسته مشاوره و … یا طراحی پلتفرمهای شبکهسازی و سرمایهگذاری و … اما در این مطلب بطور اختصاصی به موضوع دفاتر معماری و فعالیت حرفهای معماری خواهیم پرداخت.
کسب و کار معماری اساساً یک بیزینس خدماتی محسوب میشود که یک شرکت معماری در ازای دریافت هزینهای مشخص، خدماتی همچون مشاوره، طراحی، نظارت یا اجرا را ارائه میدهد.
حال که بر اساس مطالب قبلی بطور دقیق قالب کسب و کار معماری را بررسی کردیم، قصد داریم به مولفه مهم در یک کسب و کار معماری یعنی استراتژی، بپردازیم.
تعریف استراتژی کسب و کار
اگر بخواهیم به تعریف علمی استراتژی کسب و کار بپردازیم، میتوانیم به تعریف رابینز رجوع کنیم. استراتژی عبارت است از فرایند تعیین اهداف بنیادی و بلندمدت و اتخاذ کار و شیوه تخصیص منابع لازم برای تحقق این اهداف.
پورتر استراتژی را به این معنا میداند که کسب و کار شما در بازار، جایگاه ویژهی خودش را پیدا کند. جایگاهی که در آن رقیبان زیادی نداشته باشید و یا به شکل ایدهآل، اصلاً رقیبی نداشته باشید.
استراتژی دفاتر معماری
ما در تعریف استراتژی به سه پرسش پاسخ میدهیم
- کجا هستیم؟
- کجا میخواهیم برویم؟
- چگونه میخواهیم به آن مقصد برسیم؟
کجا هستیم؟
جایی که باید تواناییها دستاوردها و داشتههای شخصیمان را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم. در چه زمینههایی تخصص داریم یا در شرف تبدیل شدن به یک متخصص در چه زمینهای هستیم؟ آیا تیم داریم؟ هر یک چه تواناییهایی دارند؟ چه ویژگیهایی داریم که ما را از دیگران متمایز میسازد؟ و …
کجا میخواهیم برویم؟
جایی که باید رسالت، چشم انداز و ماموریت خود را تعریف کنیم. در تعریفی، چشمانداز را همچون ستاره برای دریانوردان فرض میکنند. با این مفهوم که دریانوردان در هر نقطه از سفر خود، همیشه مسیر حرکت خود را از طریق ستارهها تشخیص میدهند، بدون آنکه به آن دست پیدا کنند. حال باید ببینیم ستاره ما برای دفتر معماریمان چیست! چه کار و سبک معماری مورد علاقه ما است؟ چه کسانی مخاطبان اصلی ما هستند؟ موفقیت برای ما چطور تعریف شده است؟ مشتریان ما در آینده در مورد شرکتمان چه میگویند؟
نکته: در بسیاری از تعاریف، استراتژی را به مثابه توانایی تشخیص آنچه که باید به آن نه بگوییم دانستهاند. بهعبارتی در پاسخ به تمامی سوالها باید به سراغ پاسخهای دقیق و خٌردتر برویم. بهطوری که اگر طراحی ویلای مدرن را حوزهی کاری خود تعیین کردیم، باید به طراحی در زمینههای دیگر نه بگوییم! (به طراحی ساختمان علاقهمندم، همه مردم مخاطب ما هستند و نسبت به دفترِ من حس خوبی دارند پاسخی نیست که ما دنبالاش هستیم!)
چگونه میخواهیم به آن مقصد برسیم؟
با توجه به گستردگی این موضوع و همپوشانی موضوعات با استراتژی های بازاریابی، صرفا به دستهبندی مایکل پورتر، یکی از صاحبنظران این حوزه بسنده میکنیم.
سه استراتژی دستیابی به هدفِ مایکل پورتر
- رهبری در هزینه: شرکت تلاش میکند با کاهش بهای تمام شده محصول (خدمت) از رقبای خود پیشی بگیرد.
- تمایز: شرکت تلاش میکند با تکیه بر نقاط قوت و ارتقاء آنها در نحوه ارائه خدمت، کیفیت محصول، تکنولوژی و … به برتری از رقبا دست یابد.
- تمرکز: در این مدل تلاش شرکت بر این است که سهم بزرگی از یک یا چند بازار کوچک را تصاحب کند. (بطور مثال طراحی کافه های سنتی با مصالح چوب و سنگ و …)
در این مقاله تلاش کردیم به موضوعی نسبتا نا آشنا برای معماران و دانشآموختگان معماری بپردازیم. موضوعی بسیار گسترده و با اهمیت در روند فعالیت دفاتر حرفه ای معماری. حال باید تاکید کنیم که موضوع کسب و کار و مفاهیم اساسی و نحوه بکارگیری آن بسیار فراتر از مطالب این مقاله است. مفاهیمی چون تدوین استراتژی منحصر به فرد شرکت، تنظیم برنامه بازاریابی، توسعه برند، روند استفاده از فناوری، سیستمسازی و نوآوری.