۷ اصل استراتژی بازاریابی معماری و جذب کارفرما
راه حل شما برای یکی از مسائل اصلی هر کسب و کاری به ویژه زمینه معماری که رقابت در آن بسیار زیاد است، یعنی جذب مشتری چیست؟ همچنان در حال اجرا یا در تصور اجرای تبلیغات رسانهای یا بروشور های فانتزی هستید؟ اگر بگویم به احتمال بسیار زیادی در حال دور شدن از هدفتان هستید چطور؟ مشکل اینجاست که مردم روزانه با پیامهای بیشماری روبرو میشوند و تحت فشار قرار میگیرند. و در برابر چنین فشارهایی دیوار دفاعی ذهنی برایشان ایجاد شده است. و مشکل بزرگتر این است که فراموش میکنیم یک قدم به عقب برداریم و بپرسیم: چه استراتژی بازاریابی معماری شانس بالایی برای ایجاد تاثیرِ ماندگار روی مردم دارد؟
من سالهاست که بهصورت روزانه برای بازاریابی کسبوکارهایی با اندازههای کوچک و متوسط کار میکنم. این کارِ سختی است، چون شما هیچ وقت با چنین احساسی مواجه نخواهید بود که، پول و زمان کافی برای رقابت با غولهای صنعتِ خودتان را دارید.
با این حال، خارج شدن از حالت اتوپایلوت و برداشتن قدمی به عقب برای ارزیابی مجدد تلاشهای بازاریابیِ خودم، باعث شد تا کاملاً رویکردم را بازنگری کنم. و در نهایت باعث شد من در کارهایی که انجام میدهم کارآمدتر باشم.
بنابراین در این مطلب، به بررسی راز بزرگ ایستادن در میان جمع و تدوین استراتژی اصولیتری برای کسب موفقیت خواهیم پرداخت.
فعالیتهای بازاریابیای که واقعاً مردم را به وجد میآورد، آنهایی هستند که در دستیابی مردم به هدف یا حل مشکلی که دارند کمک میکند.
بله، هدف شما از بازاریابی این است که مشتری بیشتری پیدا کنید. اما مشتریان (بالقوه) شما در استخر نگرانیهای خودشان شنا میکنند و اهمیتی به این موضوع نمیدهند. بنابراین باید هدف خود را فراموش کنید و تلاشهای بازاریابی خود را برای حمایت از اهداف و رفاه مشتری متمرکز کنید. برای نمایش پیام اینکه چقدر عالی هستید، پول کمتری صرف کنید. و زمان بسیار بیشتری را برای نوع خدماتِ مشتریتان صرف کنید تا آنها را به بیلبوردهای متحرکِ تبلیغاتی یا سفیران اختصاصی خود تبدیل کنید. چراکه یک سفیر میتواند هر روزِ هفته شما را به دیگران توصیه کند. و هر کسب و کاری با معرفی دهان به دهانِ خوب و با سبک قدیمی رونق مییابد.
در واقع، طبق نظرسنجی نیلسن در سال ۲۰۱۵:
- سفارش از طرف یک دوست، میزان خرید آن فرد را چهار برابر افزایش میدهد
- معرفی دهان به دهان عامل اصلی حداقل ۵۰٪ از تصمیمات خرید است.
- در شرکتهای B to B یا همان تجارت به تجارتی که مشتری ارجاعی دارند، نرخ تبدیل مشتریشان ۷۰% بیشتر است و در ۶۹% ، سرعت فروش بالایی را گزارش دادهاند.
حال باید این واقعیت را بپذیریم که مشتریان تکراری اهمیت بسیار بالایی در کسب و کار ما دارند. چرا که اگر یک مشتری از خرید خود رضایت داشته باشد، به خرید ادامه میدهد و باز هم به شما فرصت میدهد که به او خدمت کنید و افراد بیشتری را با خود به همراه میآورد. مهمتر این است که آمار نشان میدهد هزینه نگهداری مشتری فعلی یک چهارم جذب مشتری جدید است!
بهتر است بدانید که چگونه میتوانید مشتریان خود را به سفیران کسب و کار خود تبدیل کنید، درست است؟
این قوانین را دنبال کنید و از طریق مراجعههای پرشور، شاهد رشد کسب و کار خود باشید
۱. به زبان فارسی ساده صحبت کنید. هیچ اصطلاحی مجاز نیست.
۲. فقط ایده هایتان را توضیح ندهید، مشتریان خود را درگیر کنید.
۳. بیشتر از یک ساختمان تحویل دهید و اعتماد جلب کنید.
۴. دید منحصربهفردتان را تا حد ممکن مشخص کنید
۵. بهطور منظم به پروژه سر بزنید.
۶. مشکلات را به فرصت تبدیل کنید.
۷. بالاتر و فراتر بروید.
اکنون شما یک نمای کلی دارید. بیایید به نحوه زندگی با هر یک از این قوانین بپردازیم.
۱. به زبان فارسی ساده صحبت کنید. هیچ اصطلاحی مجاز نیست.
اگر به شما بگویم که من براساس تجربۀ چندین ساله خودم در بازاریابی آنلاین میتوانم نیمی از CPA شما را برای یک کمپین PPC راهاندازی کنم، آیا احساس هیجان میکنید؟ ممکن است با توصیههایی پر از اصطلاحاتِ غیر قابل فهم برای مشتریتان حس خوبی داشته باشید اما …
که چی؟
نباید فراموش کنید که “افراد عادی” در طول زندگیشان، هرگز فرصتی برای درک حرفۀ خاص شما نداشتهاند.
– اما قطعا اگر چیزی براشون مبهم باشه، خواهند پرسید، درسته؟
اینطور نیست! ممکن است طرف مقابلتان از بیان اینکه صرفا نیمی از حرفهایتان را فهمیده خجالت بکشد. یا بدتر: ممکن است فکر کند حرفهایتان را درک میکند، درحالی که چنین نباشد.
نتیجه؟ آنها فرضیات خودشان را میسازند، سوتفاهمهایی اتفاق میافتد و شما زمانی متوجه میشوید که خیلی دیر شدهاست!
شرایط بدتر میتواند ادعاها، اختلافات یا دعاوی پرهزینه و وقتگیر باشد. شما اولین نفری نخواهید بود که با چنین شرایط به پایان میرسید (ورشکست میشوید). در سال ۲۱۱۷، هزینههای اختلافات ساختمانی فقط در اروپای مرکزی ۲۹.۵ میلیون دلار بوده است. و یک اختلاف به طور متوسط ۱۸ ماه طول کشید تا حل شود!
اما آنچه واقعاً به کسبوکار شما آسیب میرساند هزینههای لحظهایِ برقراری ارتباط نادرست نیست. هزینههای طولانیمدتی نیز به شما تحمیل خواهد شد؛ مشتریان ناخشنود بهطور طبیعی استعداد ویژهای برای بهاشتراکگذاری تجربه بد خود و لطمه زدن به کسبوکارها را دارند.
بنابراین این یک قانون عالی است که به شما کمک میکند با زبانی که همه میتوانند صحبت کنند، حرف بزنید: هر زمان که با مشتری صحبت میکنید و برایش مینویسید، از خود بپرسید: “مادربزرگ من این را میفهمد؟”
برای اینکه واقعاً “مهارتهای فارسی ساده” خود را امتحان کنید، یکی از دوستان خوبِ خود را دعوت کنید و پروژهای را برایش شرح دهید. از او بخواهید در طول ارائهتان، هر اصطلاح یا عبارتی را که برایش نامشخص باشد، یادداشت کند.
اکنون شما با دام اصطلاحات پیچیده آشنایید.
برای اینکه واقعاً ارتباط با مشتری خود را تقویت کنید، از این ۳ قانون مشتریمداری استفاده کنید:
۱. “تست مادربزرگ” را همیشه در ذهنتان داشته باشید.
۲. قبل از جلسه با مشتری، حداقل ۳ سوال برای پرسیدن از مشتریان خود آماده کنید. به این ترتیب شما با پرسیدن سوال، فضا را برای طرح پرسش از طرف مشتریتان مهیا میکنید.
۳. بهطور كلی گوش دادن را به جای حرف زدن ترجیح دهید. هر زمان که با مشتری هستید، ⅔ از وقت خود را با گوشهای کاملا باز و فقط ⅓ صحبت کنید
مطالعه این مقاله را به شما توصیه میکنیم: مذاکره در معماری
۲. فقط ایده هایتان را توضیح ندهید، مشتریان خود را درگیر کنید.
آیا معلم مورد علاقهای در مدرسه داشتید؟ یا شخصی که واقعاً در یادگیری مهارتی در دوران کودکی برایتان الهامبخش باشد؟ من شما را دعوت میکنم اکنون به این شخص فکر کنید. چرا او را خیلی خوب به یاد میآورید؟
معمولاً معلمهای واقعاً خوب، از مهارتهای خارج از این جهان برخوردار هستند. آنها فقط روی موضوع خود مسلط نیستند، آنها میدانند چگونه دنیای جدیدی را به روی مردم باز كنند.
همه مشتریان، جلسات شما را به یک اندازه هیجان انگیز نمیدانند. برخی از موضوعات ممکن است کاملاً برای آنها خسته کننده باشد.
مطالعات نشان میدهد که متوسط دامنه توجه ما به ۱۰-۱۵ دقیقه محدود میشود. بنابراین حتی اگر به زبان فارسی ساده صحبت کنید و مشتریهای شما هر کلمهای که بهکار برده باشید را بفهمند، ممکن است از نیمه مکالمه گوش دادن را متوقف کرده و به شام امشب فکر کنند.
بهنظر میرسد این یک شکست در نبرد، برای شماست؟ هنوز ناامید نشوید
تصور کنید میتوانید آن معلم مورد علاقه خود را به جلسات مشتری بیاورید. او مقررات و عایقبندی ساختمان را به سرگرمی بزرگِ بعدی خود تبدیل میکند. و در پایان، مشتریان در مورد اینکه چطور در کلاساش ثبتنام کنند سوال میپرسند، درسته؟
البته، شما نمیتوانید در شخصی که نیستید مسخ شود. اما میتوانید از ترفندهای کوچکی که معلمانِ خوب استفاده میکنند و دیگران را بسیار مشتاق به گوش دادن میکنند، الهام بگیرید.
خارج از چهارچوب فکر کنید تا توجه همه را به خود جلب کنید
در فیلم فرقه “Deads Poets ‘Society” شخصیت اصلی یک معلم شعر انگلیسی است به نام جان کیتینگ. آقای کیتینگ شخصیت خاصی دارد. او دانشآموزان را وادار میکند تا روی میز خود برای یک دیدگاه تازه بایستند، مقدمه کتابهای شعر خود را پاره کنند و آنها را تشویق به راهپیمایی متفاوتی میکند. نکته؟ هر چند وقت یکبار، تکان دادن اوضاع، بهترین راه برای رسیدن به مردم است.
وقتی واقعاً میخواهید مشتریان خود را درگیر کنید، این روش را در نظر بگیرید. شاید شما به جای اینکه همه جلسات را در یک دفتر برگزار کنید، مشتریان خود را به پشت بام ساختمان جدید آنها دعوت کنید. شاید مقداری قهوه در ظرف عایقِ کاه بیاورید و موضوع عایقهای خوب را از آنجا باز کنید.
هدف شما؟ بخاطر سپرده شدن جلسه توسط طرف مقابلتان. زیرا به روشی مثبت آنها را متعجب کردهاید. و بعنوان یک تاثیر جنبی عالی، ممکن است مدت کوتاهی پس از آن، شروع به پخش اخبار درباره تجربهای که با شما داشتهاند کنند.
زیرا چه کسی میتواند در انتقال یک داستان خوب مقاومت کند؟ اگر این کار را درست انجام دهید، برای خود به رایگان روابط عمومی استخدام کردهاید.
تطبیقپذیری را افزایش دهید
شما میخواهید در مورد عایقهای مختلف برای خانه جدید مشتری صحبت کنید؟ به جای فهرست کردن همه آنها با جوانب مثبت و منفیشان، چطور است که روایتهای شخصیتان از تجربیان استفاده از آن در گذشته بگویید؟
شما نتیجه انواع مختلف تصمیمات را دیدهاید – بد و خوب. این دانش را با جزئیات خاص را به اشتراک بگذارید. این باعث میشود موضوع تطبیقپذیرتر باشد
سپس با یک لیست مکتوب خوب که نمای کلی از آنچه که قبلاً پشت سر گذاشتهاید، کار را تمام کنید. اکنون زمان آن است که مشتریانتان بخواهند که لیست را به دقت بررسی کنند.
سرگرم کننده باش
برای گذر از کارهای خسته کننده، میتوانید سرگرمیهای کوچکی داشته باشید. باید با احتیاط از شوخطبعی استفاده کنید و مطمئن شوید که بجای ایجاد ارتباط بهتر، خندهدار نشدهاید.
۳. بیشتر از یک ساختمان تحویل دهید و اعتماد جلب کنید.
یک مشتری، شما را برای نظارت بر ساخت خانه جدیدِ خود استخدام میکند. اگر این ساختمان را متناسب با زمان و بودجه تحویل دهید، شما باید یک مشتری فوقالعاده خوشحال داشته باشید که وقتی ساخت ویلا به ذهنش خطور کرد، به شما فکر کند، درسته؟
اینطور نیست. اگر آنها در مورد نحوه صرف بودجه و چگونگی انجام مراحل و روندِ آن بیخبر باشند نتیجه طوری که پیشبینی کردهاید نخواهد بود.
صرفِ تحویل خانهای کاملا کاربردی به مشتری، همه آنچه برایشان مهم است را دربرنمیگیرد. آنها باید اعتماد داشته باشند که شما به آنها کمک کردهاید تا در طول مسیر، بهترین تصمیمات ممکن را بگیرند. روند و ارتباطات، کلیدی هستند.
به آنچه از پزشک انتظار دارید فکر کنید.
شما میخواهید آنها بهطور حرفهای وضعیتتان را تشخیص دهند و شرایط درمان مناسب شما را فراهم کنند. علاوهبراین انتظار دارید که به شما توضیح دهند، چه اتفاقی در حال رخ دادن است. اینکه چرا نوع خاصی از دارو یا عمل جراحی به نفع شماست، عوارض جانبی چگونه است و گزینههای دیگر برای بررسی چه مواردی هستند.
در آخر ممکن است با توصیه اولیه آنها موافقت کنید. اما زمانی که یک پزشک وقت خود را برای رساندن شما به این تصمیم همراهی میکند، در نهایت باعث میشود خودتان را در دستان ایمن حس کنید.
این روند صرفاً لازمه یک رابطه خوب میان پزشک و بیمار نیست. و قابل تعمیم به سایر روابط خوب نیز است.
بنابراین این قوانین را برای ارتباطی با پشتوانه اعتماد رعایت کنید:
۱. از طریق توصیه با مشتریان خود صحبت کنید.
۲. به آنها یک مرور کلی از رویکردهای جایگزین بدهید که ممکن است باعث صرفهجویی در وقت، پول یا هر دو شود.
۳. از آنها نظر بپرسید و واقعاً به پاسخهای آنها گوش دهید.
۴. عواقب انتخاب آنها از جمله انتخابهای منفی را توضیح دهید.
۵. درمورد اینکه کدام مشکل را میتوانید برای آنها حل کنید، پیشقدم باشید – و برای فرار از آنچه را که نمیتوانید حل کنید، فتوشاپ را بکار نگیرید
و برای سرویس اضافه، آنها رو در وضعیت بلاتکلیف رها نکنید. اگر درخوستی خارج از حیطه تخصص شما وجود داشت، همان کاری ر انجام دهید که هر پزشک خوبی انجام میدهد: یک متخصص را به آنها توصیه کنید.
۴. دید منحصربهفردتان را تا حد ممکن مشخص کنید.
پابلو پیکاسو احتمالاً یکی از مشهورترین هنرمندان جهان است. پس چرا باید تمام تلاش خودتان را بهکار گیرید که شبیه او نشوید (حداقل در روابط تجاریتان)؟ زیرا کار وی در طول سالها بیشتر و بیشتر انتزاعی میشود.
نکتهای که در نقاشیهای انتزاعی وجود دارد این است که هر کسی چیر متفاوتی در آن میبیند. این برای یک تخیل آزاد عالی است، اما برای برقراری ارتباط با مشتری فاجعه بار است!
شاید از قبل با این تصویر زیر آشنا هستید. اگر اینطور نیست، مطمئناً با پروژههای ساختمانی متعددی که با مشکل ارتباطِ نادرستِ کارفرما و طراح آن، به وضعیت نامناسبی در آمدهاند روبرو شدهاید.
پس چگونه از این امر جلوگیری میکنید؟
با رویکرد رامبرانت پیشبروید. نقاشیهای او بطور دیوانهکنندهای دارای جزئیات بودند، تقریباً شبیه یک عکس!
هنگام برقراری ارتباط با مشتری، همه چیز را به همان اندازه انسانی مشخص کنید. از ابزارهایی مانند تجسم سهبعدی، مدلهای کوچک کربنی، خطوط و تصاویر دقیق استفاده کنید. همچنین اگر سابقه فعالیتتان مزیتی ایجاد میکند که نمونههایی از کارهای مشابهتان را نشان دهید، از این کار غفلت نکنید.
۵. بهطور منظم به پروژه سر بزنید.
من ترجیح میدهم یک پیام ایمیلی یا حتی یک پیام چت بنویسم، اما گاهی این روند کش پیدا میکند و آزار دهنده میشود. اگر قرار باشد در روابطم، خودم را مجبور به کاری کنم، حتماً تماس گرفتن با مردم است.
نمیدانم چه احساسی دارید. با این حال، هیچ بهانهای وجود ندارد: شما باید با مشتریها تماس بگیرید، مختصری از اوضاع را در اختیار آنها قرار دهید و حال آنها را جویا شوید. و شما باید آن را به یک چیز تکرار شونده تبدیل کنید.
فقط در ابتدا و انتهای پروژه ارتباط زیادی برقرار نکنید؛ با فضای بزرگ سکوت بین این دو زمان. تماسهای منظم برای شما امکان انجام بسیاری از کارهای باارزش را فراهم میکند:
- به مشتریان یادآوری کنید که چرا شما را استخدام کردهاند و چطور به آنها کمک میکنید.
- از هرگونه مسئله و نحوه تصمیمگیری برای مقابله با آنها مطلع شوید.
- به آنها این حس را بدهید که از همه چیز برتر هستید و آنها میتوانند به شما اعتماد کنند.
- برای پیدا کردن اینکه آیا چیزی آنها را آزار میدهد ارتباط بگیرید و اگر میتوانید، آن را برطرف کنید.
بنابراین واقعاً نکتهای را برای برقراری ارتباط مداوم با مشتری بیان کنید، حتی اگر مشکلی برای شما پیش نیاید یا با شما تماس نگیرند. نیازی نیست که بیش از ۱۰ دقیقه با آنها صحبت کنید اما زمانِ خوبی برای سرمایهگذاری است.
برای داشتن مزیت اضافی نسبت به رقبا، این موراد را در نظر بگیرید:
- یک سال پس از گذشتن از زمان استقرار مشتریتان با او تماس بگیرید بپرسید گه چگونه میگذرد
- قبل از تماس گرفتن، چند دقیقه را به یادآوری نام شرکا، ، بچهها یا اینکه در چه مشاغلی مشغول بودند سپری کنید. اکنون میتوانید با پرسیدن مواردی از قبیل “سارا چگونه از اتاق جدید خود لذت میبرد؟” به نحوه عملکرد آنها علاقه واقعی نشان دهید.
- بگویید هر وقت خواستند میتوانند با شما تماس بگیرند. این یک پیشنهاد سخاوتمندانه است که مطمئناً تحت تأثیر قرار میدهد.
- برای آنها یک نامه دستنویس یا هدیهای کوچک به مناسبت خاص ارسال کنید. این واقعاً برجسته است، زیرا تقریباً دیگر هیچ کس نامه نمیفرستد.
این “تمرین کوچک” یک روش مطمئن برای شگفتزده کردن آنهاست. نشان دهید که برایشان اهمیت قائلید و یادآوری کنید که کار با آنها عالی بوده. این همچنین روشی است که به آنها یادآوری میکند که اگر در آینده به ساختمانی احتیاج داشتند، میتوانند از شما درخواست کنند. یا اگر کسی چنین نیازی داشت، حتماً برای معرفی، شما به ذهنشان خواهید رسید.
۶. مشکلات را به فرصت تبدیل کنید.
بسیار جالب خواهد بود اگر بیشتر پروژههای ساختمانی دقیقاً طبق برنامه پیش بروند. اما واقعیت این است که به احتمال زیاد در مسیر با دستاندازهایی روبرو خواهید شد.
هماهنگی با کارگران اصلی ممکن است شما را با تاخیر مواجه کند، برنامههای پیمانکارهای فرعی با طرحِ پروژه مطابقت نداشته باشد یا خدایان آبوهوا شما را برای یک دوره کامل همراهی نکنند.
اکنون، مشتریانِ شما بیتاب هستند، کارگران تحت فشار قرار میگیرند و پروژهای که قرار بود مشتری شما را به یک سفیر تمام عیار تبدیل کند، از هم میپاشد.
وارد نقش سوپرمن شوید
نحوه برخورد شما با مشکلات پیشآمده، شانس پیروزی یا شکست شما برای داشتن مشتریهایی در نقش یک سفیر پرشور را مشخص میکند.
برای به دست آوردن لباس سوپرمن خود این ۴ قانون را دنبال کنید:
۱. همیشه آمادگی شنیدن مشتریانتان در زمانی که با مشکل روبرو هستند را داشته باشید
۲. اگر مقصر هستید، آشکارا عذرخواهی کنید. آرام و سازنده باشید.
۳. روشن کنید که قرار است چگونه عمل کنید. واقعبینانه نیست که شما بتوانید همه مشکلات مشتری را مرتب برطرف کنید. اما میتوانید آنها را جدی بگیرید.
۴. بعد از اقدام، پیگیری کنید، حتی اگر مسئله را حل نکرده باشید. و در مراحل بعدی روشن باشید.
۷. بالاتر و فراتر بروید
اگر قبلاً کارهای زیادی را که در بالا ذکر شد انجام دادهاید، مطمئناً در مسیر کسبِ مشتریان مکرر و جریان ثابت مراجعهها هستید.
در صورتی که قصد دارید آن نتیجه را افزایش دهید، باید به سطح بعدی قدم بگذارید
این بدان معناست که در مورد هر کاری که انجام میدهید به استراتژی بازاریابی خود فکر کنید. یا حتی بهتر، به این فکر کنید که چگونه مشتری خود را در هر مرحله از مسیر شگفتزده کنید.
رفتار دوستانه را پس از امضای قرارداد معماری یا اتمام پروژه متوقف نکنید.
بسیاری از افراد، به محض امضای یک پروژه، آن را تبدیل به یک “وظیفه” در لیست انجام میکنند. آنها واقعاً میخواهند این وظیفه را به سرانجام برسانند تا بتوانند آن را فاکتور کنند و در بخشی از پورتفولیو معماری یا وبسایت معماری خود درج کنند و پروژههای دیگر را ادامه دهند (و فاکتورهای بیشتری بگیرند). اینجاست که راه رسیدن به متوسط بودن آغاز میشود. با این نگرش هرگز کسی را تحت تأثیر قرار نمیدهید.
اگر میخواهید مشتریانتان شما را به همه و هر کسی توصیه کنند، پس باید واقعا تمام تلاش خود را به کار گیرید. برای گرفتن امتیاز عالی و حسِ افتخار از تحسینهایی که در غیابتان به شما نسبت داده میشود، باید چیزی ایجاد کنید که ارزش بهاشتراکگذاری در وبسایت و رسانههای اجتماعی توسط مشتریتان را داشته باشد.
تحویل خوشبختی
مدیر عامل فروشگاه آنلاین کفش به نام Zappos اخیراً کتابی را با عنوان “تحویل خوشبختی” منتشر کرده است. اکنون، Zappos واقعاً فرهنگِ شرکت و خدمت به مشتریان را به سطح بالاتری رسانده است.
یک مثال ساده برای نشان دادن تعهد آنها. درصورتی که کارمندان بعد از هفته اول تصمیم به ترک شرکت بگیرند، یک چک ۲۰۰۰ دلار دریافت میکنند.
آنها این کار را انجام میدهند تا اطمینان حاصل کنند که افرادی که میمانند واقعاً در سود طولانی مدت متمرکز شدهاند و نه پول آسان. آنها اساساً مطمئن میشوند افرادی را که مشتاقِ کار در Zappos هستند استخدام میکنند – و این به خدمات خارقالعاده مشتری تبدیل میشود.
آیا شما نسبت به هر پروژهای انقدر علاقه دارید؟ آیا اگر رقیبی به شما پولِ سریع برای ترک بدهد، در پروژه میمانید؟ یا برای ایجاد شهرتی که به شما امکان میدهد سودهای خود را بالا ببرید، در این رابطه مشتری و روابط بعدی و بعدی سرمایهگذاری میکنید؟
سعی کنید خدمات عالی را به هر مشتری ارائه دهید. و در نتیجه از کار خود خوشحال خواهید شد و به آن افتخار خواهید کرد.
این همان چیزی است که مشتری را برنده میکند – هر بار یک قلب. آنها به ارجاع، بررسی، توصیف نامههایی برای شما تبدیل میشوند. و تجارتتان رونق خواهد گرفت. این روشی عالی برای بازاریابی است.
اگر این مطلب برایتان جالب بود بخوانید:
چگونه وارد بازار کار معماری شویم؟
در نتیجه
قدرت یک سرویسِ برجستۀ مشتری را نمیتوان دست کم گرفت. به خصوص در مشاغلی که افراد برای تحقق خانۀ رویایی، محلِ کار یا پروژه املاک خود مبالغ هنگفتی سرمایهگذاری میکنند. توصیه یکی از دوستان، اعضای خانواده، همکار یا شریک تجاری در تصمیمگیری در مورد اینکه با چه کسی کار میکنند بسیار اثرگذار است. و شما میخواهید آن معرفی شونده باشید، درست است؟
بنابراین در همان قدمهای اول مسیری طولانی برنامهریزی کنید و واقعاً نگاهی دقیق به نحوه مقایسه خدمات مشتری خود بیندازید. آیا میتوانید آن را بهبود بخشید و واقعاً برای برجستهسازی چه کاری انجام میدهید؟
مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
منبع: archisnapper.com