نیویورک؛ پاد آرمان شهر سینمایی

اختصاصی کانون معماران و شهرسازان: نیویورک؛ پاد آرمان شهر سینمایی

یکی باید این شهر رو بگیره بندازه توی چاه توالت

 سیفون کوفتی رو هم بکشه!

دیالوگی از فیلم “راننده تاکسی”

کلانشهر نیویورک، پایتخت ایالت نیویورک ایالات متحده آمریکا، خواستگاه بسیاری از تغییر و تحولات سیاسی، تاریخی، فرهنگی و حتی سینمایی بوده است. طبق آمار رسمی ایالات متحده، خود شهر، در سال ۲۰۱۷، بیش از هشت میلیون نفر جمعیت داشته است و بدین ترتیب پرجمعیت ترین شهر آمریکا می باشد. علاوه بر جمعیت بومی، از کشور های دیگر اروپایی و آسیایی نیز شهروندان بسیاری را در خود جای داده است که از جمله آن ها می توان به: ایرلند، فرانسه، چین و استرالیا اشاره کرد.

 همانگونه که در تصویر زیر مشاهده می شود، شهر نیویورک که به شهر آسمان خراش ها نیز معروف است، از پنج بخش کلی با نام های: منهتن، برانکس، بروکلین، کوئینز و استاتن آیلند تشکیل شده که منطقه منهتن، به تنهایی اکثر نقاط گردشگری و مهم کشور همچون: خیابان وال استریت، موزه گوگنهایم، مقر سازمان ملل متحد، پارک مرکزی نیویورک، برج های امپایر استیت، فلت ایرن و کرایسلر، مرکز راکفلر، خیابان برادوی و طرح یادمان برج های دوقلوی تجارت جهانی را در خود جای داده است.

در این مقاله با با بررسی تعدادی مولفه سینمایی، نگاهی به چند اثر ماندگار سینما خواهیم داشت که شهر نیویورک را به عنوان مکانی پاد آرمان شهر سینمایی یا آنتی اوتوپیایی[۱] که سوژه تصویری بسیاری از فیلمسازان شده است، ثبت کرده اند.

 

جنایت

شاید بسیاری از ما تجربه حضور در نیویورک را نداشته باشیم، اما با فیلم های گوناگونی، این شهر را با جزئیاتی همچون صدای آژیر پلیس در شب ها، چراغ های نئونی فروشگاه ها، کوچه های خلوت و تاریک، آسمان خراش های سر به فلک کشیده و… به یاد می آوریم. این همان تصاویری است که فیلمسازان بسیاری از جمله: مارتین اسکورسیزی، رومن پولانسکی، دیوید فینچر، ریدلی اسکات و کریستوفر نولان از آن ارائه کرده اند که به واقع می توان گفت که هیچ شباهتی با تصاویر کارت پستالی دیده شده، ندارند. در واقع این فیلمسازان فیلم های جنایی و پلیسی خود را بهانه ای برای دریدن پرده از چهره تاریک این شهر کرده اند.

از فیلم هایی که به مقوله جنایت در نیویورک پرداخته اند می توان به: گنگستر آمریکایی(American gangster) ساخته ریدلی اسکات، نیویورک نیویورک(New york, new york) ساخته مارتین اسکورسیزی، مجموعه سه گانه جان ویک(John wick) ساخته چاد استاهلسکی و به خصوص سه گانه شاهکار سینما، مجموعه پدرخوانده(Godfather) ساخته فرانسیس فورد کوپولا اشاره کرد.

فیلم پدرخوانده۱
سه گانه جان ویک
فیلم نیویورک، نیویورک

فساد اخلاقی

روسپیگری و بی بند و باری شهری، به دلیل جمعیت زیاد، فاصله طبقاتی و تفاوت های فرهنگی و نژادی، امری محتوم در نیویورک است. اکثر فیلمسازانی هم که تصویری از این شهر بی در و پیکر ارائه کرده اند، نگاهی به این مقوله اجتماعی داشته و بهانه ای برای شخصیت پردازی های داستان خود کرده اند.

قطعا معروف ترین فیلمی که در این رابطه ساخته شده، اثر ماندگار مارتین اسکوسیزی، با نام راننده تاکسی(Taxi driver) می باشد. این فیلم چنان نگاه رادیکالی به پدیده فساد اخلاقی داشته که شخصیت اصلی داستان خود یعنی تراویس را که یک راننده تاکسی ساده است، در قامت فردی که به تنهایی اسلحه به دست گرفته و سعی در پاکسازی شهر از این فساد ها دارد، به تصویر می کشد.

فیلم راننده تاکسی

دو فیلم مرتبط دیگر با این مولفه، شرم(Shame) ساخته استیو مک کوئین و مرثیه ای برای یک رویا(Requim for a dream) از دارن آرونوفسکی می باشد.

فیلم مرثیه ای برای یک رویا
فیلم شرم

انزوا

روزمرگی های شهر تکنولوژی زده و کلان پیکر، از انسان یک رباتی متحرک می سازد که دیگر توجه چندانی به ویژگی های روحی خود ندارد. همانگونه که در فیلم متروپلیس[۲] ساخته فریتس لانگ مطرح است. اما علاوه بر لانگ با شهر آلمانی، فیلمسازان آمریکایی نیز در برخی از آثار خود، به انزوای شهر نیویورک که حاصل کاهش روابط چهره به چهره در شهر، فقدان فضای سبز شهری و به خصوص پائین بودن سطح امنیت اجتماعی، در کنار میلیون ها نفر از رنگ ها و نژاد ها و قومیت های مختلف، است پرداخته اند. آثاری از جمله: باشگاه مشت زنی(Fight club) ساخته دیوید فینچر، تعقیب کننده(Following)[۳] ساخته کریستوفرنولان و راننده تاکسی که در بند فوق نیز اشاره شد.

فیلم باشگاه مشت زنی
فیلم تعقیب کننده

عدم هویت

بخش عمده ای از تاریخ شهر نیویورک و روند تکاملی آن به پدیده مهاجرت اختصاص دارد. نیویورک در طول تاریخ خود، بار ها شاهد مهاجرت های زیادی بوده است. و حتی ریشه نام این شهر، به شهر یورک واقع در انگلستان باز می گردد. بدین ترتیب که بریتانیایی ها پس از مهاجرت خود به این شهر، آن را یورک جدید یا نیویورک خواندند. مهاجرت گسترده چینی ها و ایرلندی ها به این شهر نیز، قابل تامل است. تا جائی که محله چینی ها و محله ایتالیای کوچک[۴]در این شهر شناخته شده است.

حجم بالای چنین مهاجرت های بی رویه ای، عدم هویت برای شهر نیویورک به خصوص در قرن نوزدهم و بیستم را به دنبال داشته است. امری که به وضوح و با بیانی طنز در فیلم دارو دسته نیویورکی(Gangs of new york) ساخته مارتین اسکورسیزی روایت شده است. محله چینی ها(Chinatown) ساخته رومن پولانسکی نیز به این امر می پردازد.

فیلم دارو دسته نیویورکی
فیلم محله چینی ها

نیاز به منجی

اوضاع شهری نیویورک گاها به قدری آشفته انگاشته می شود که راه حل آن را، فیلمسازان حضور فردی در قامت یک ابر قهرمان می دانند. ابر قهرمانی که منجی شهروندان باشد. از سوی دیگر، اکثر شخصیت های منفی و ماندگار سینمایی، محصول همین شهر می باشند. شهری که با مد نظر قرار ندادن بسیاری از جنبه های زندگی انسانی، گاها از انسان شخصیتی روانی یا آشوبگر می سازد. شخصیتی مانند جوکر؛ و سینما روایت گر تقابل این دو آنتی گونیست و پروتوگونیست که برآمده از بستر شهر و به خصوص نیویورک هستند، می شود.

یکی از این ابر قهرمان ها بتمن در مقابل شخصیت شرور جوکر می باشد. هر چند روایت داستان این دو کاراکتر همیشه در شهر خیالی گاتهام دنبال می شود، اما با نگاهی به المان های شهر گاتهام، در می یابیم که این شهر در واقع همان نیویورک می باشد.

شخصیت ابر قهرمان دیگری که از دل نیویورک بوجود آمد، مرد عنکبوتی می باشد.

فیلم شوالیه تاریکی
فیلم مرد عنکبوتی

در انتها می توان گفت، نیویورک به عنوان شهری که رویای زندگی در آن برای بسیاری وجود دارد که فیلمساران نیز از این امر مستثنی نیستند؛ اما همین فیلمسازان پس از چندی زندگی در این شهر، در فیلم های خود، تصویر دیگری از این شهر ارائه می دهند که خلاف هر آن چیزی است که یک آرمان شهر، مدینه فاضله یا اوتوپیا بایستی باشد؛ یعنی یک پاد آرمان شهر سینمایی به معنای واقعی می باشد.

ائلیار محمدزاده نبیی

 

منابع:

https://en.wikipedia.org/wiki/New_York_City

https://data.cityofnewyork.us/City-Government/Projected-Population-2010-2040-Summary/ph5g-sr3v

[۱] – منظور از آنتی اوتوپیا یا پاد آرمان شهر سینمایی، شهری است که هیچ کدام از ویژگی های یک شهر آرمانی مانند: عدالت، برابری، آزادی و… را نداشته باشد.

[۲] – متروپلیس را می توان شهرسازانه ترین فیلم تاریخ سینما دانست که انتقاد کوبنده ای از شهر های مدرنیستی قرن بیستم دارد. در مقالات آتی مستقلا به این اثر پرداخته خواهد شد.

[۳] – در مقالات آتی به این فیلم، به طور مفصل پرداخته خواهد شد.

[۴] – مارتین اسکورسیزی خود، متولد محله ایتالیای کوچک(Little italy) شهر نیویورک است که در کودکی، شاهد جنایت های مختلف بوده است؛ آن هم از طریق پنجره اتاقش! همین نگرش او به شهر، باعث شد تا تحصیل برای کشیش شدن را رها کرده و به فیلمسازی روی آورد تا بازگو کننده شهر دوران کودکی خود باشد. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب ” سینماگران بزرگ: مارتین اسکورسیزی،” نوشته توماس سوتینل و ترجمه نادر تکمیل همایون مراجعه گردد.

Leave A Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل