تفکر طراحی در معماری ؛ راهنمای جامع برای معماران
تفکر طراحی (Design Thinking) خاصیتی منحصر به طراحان نیست. تقریباً میتوان ادعا کرد که تمامی مبتکران بزرگِ عرصههای مختلف از مزایای آن بهرهمند شدهاند. از ادبیات و هنر و موسیقی گرفته تا علوم مهندسی و تجارت! ما اینجاییم که زیر و بم تفکر طراحی را برای شما بشکافیم! در ادامهی این مطلب، به شما خواهیم گفت که چه چیزی این فرآیند را در بین تمامی روشهای موجود، خاص و محبوب کرده است. و توضیح میدهیم که چرا برندهای معروفی مثل اپل، گوگل، سامسونگ و جنرال الکتریک، تفکر طراحی را به عنوان رویکرد خود برگزیدهاند. و اهمیت تفکر طراحی در معماری چیست. حتی از اینها هم فراتر خواهیم رفت! چرا که تصمیم داریم به شما نشان دهیم دانشگاههای بزرگ و معتبری مثل هاروارد، استنفورد و اِمآیتی، به چه دلایلی به آموزش تفکر طراحی روی آوردهاند! پس لطفاً با ما همراه باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید:
تعریف تفکر طراحی چیست؟
تفکر طراحی یک فرآیند تکرارشونده است. در طی این فرآیند، تلاش خواهیم کرد که یک کاربر را درک کنیم. فرضیات موجود را به چالش بکشیم و مشکلات را دوباره تعریف نماییم. از این طریق، راهکارها و راهحلهای جایگزینی را خواهیم یافت که ممکن است در نگاه اول، کشفشان نکرده باشیم. تفکر طراحی را میتوان یک رویکرد مبتنی بر راهحل، برای مواجهه با طیف وسیعی از مشکلات دانست. در حقیقت، این روشی است برای تفکر و کار! به زبان سادهتر، فرآیند تفکر طراحی، مجموعهای از روشهای عملی را در خود نهان داشته است.
تفکر طراحی، حول علاقهای عمیق به درک و توسعهی محصول یا خدمتی که ارائه میکنیم، شکل میگیرد. ساده بگوییم. دوره تفکر طراحی به ما کمک میکند که همدلی و مشارکت کاربر را برانگیزانیم. و در ادامه، آن را در مسیر مورد نظر خودمان توسعه دهیم. تفکر طراحی در فرآیند پرسشانگیزی به عصای دست شما تبدیل خواهد شد. میپرسید چرا؟ چون به کمک آن، میتوان مسئله و فرضیات پیرامونش را به چالش کشید. حتی پا را فراتر نهاد و پیامدهای احتمالی را نیز مورد پرسش قرار داد. تفکر طراحی در مواجهه با مسائل و مشکلاتِ ناشناخته، یا کمتر شناخته شده، بسیار محکم عمل میکند. با کمک گرفتن از ایدههای جدیدی که در جریان مرحلهی طوفان فکری ظهور خواهند کرد، میتوان گامی محکم به سوی نمونهسازی و آزمایش برداشت. اما فراموش نکنید که مراحل تفکر طراحی با آزمایشهای مداوم در فازهای طراحی، نمونهسازی اولیه، آزمایش مفاهیم و ایدهها پیش خواهد رفت!
پس، تفکر طراحی روشی است خلاقانه و انتقادی، در مسیر پرورش اهداف شما! این یعنی شما با بهرهگیری از تفکر طراحی، میتوانید اطلاعات و ایدههایتان را به طرز موثری سازماندهی کنید. تصمیمات بزرگ و کوچکی اتخاذ نمایید. دانش و بینش لازم برای حل مسائل پیش رویتان را اخذ کنید. و در نهایت، موقعیت حرفهای خود را بهبود ببخشید.
اهمیت تفکر طراحی در معماری
به نظر میرسد که رویکردهای معماری در حال نوسان از بحرانی به بحران دیگر هستند. برخی از معماران، ناامیدانه تلاش میکنند که تعادل زندگی کاری خود را حفظ کنند. عدهای دیگر نیز میکوشند تا کسبوکار کوچکی را به راه بیندازند و دست به تولید پروژههای سفارشی بزنند. اما تولید پروژههای سفارشی نیز به درک بالایی از مفاهیمی همچون نوآوری، مدیریت ریسک و مهارتهای پیشرفتهی مذاکره نیاز دارد. به نظر شما، راه مطمئنی برای غلبه بر بحرانهای رشتهی معماری وجود دارد؟ اگر از ما بپرسید، شما را به مسیر تفکر طراحی و استراتژی راهنمایی خواهیم کرد. بخش بزرگی از معماران اعتقاد دارند که آموزشهای مربوط به مدیریت و تفکر استراتژیک برای آنها الزامی است. هرچند گروهی دیگر، آموزشهای مربوط به طراحی استراتژی را باری اضافی بر دوش فعالان این حوزه میدانند!
ما تلاش خواهیم کرد که مبانی تفکر طراحی و استراتژی را بررسی نماییم. به این ترتیب شما هم با گوشهای از دلایل اهمیت تفکر طراحی برای معماران آشنا آشنا خواهید شد!
از فرایند طراحی به تفکر طراحی
در طول چند قرن گذشته، معماران با استفاده از مراحل فرآیند طراحی به جستجوی راهحل پرداختهاند. سپس از همان مسیر، مجبور به توسعهی راهکارهای خود میشدند. اما تفکر طراحی اینگونه نیست! در واقع، فرآیند تفکر طراحی، فرآیندی است تکراری و غیرخطی! شما با بهرهگیری از آن، میتوانید فرضیات موجود را به چالش بکشید. مشکلات را تعریف و حتی بازتعریف نمایید. راهحلهای نوآورانهای را تنظیم کنید. و از همهی اینها هیجانانگیزتر، نمونهسازی کنید و به آزمایش فرضیات خود بپردازید. فرآیند تفکر طراحی را میتوان در پنج گام خلاصه کرد: همدلی، تعریف، ایدهپردازی، نمونهسازی و آزمون!
جالب است بدانید که مراحل تفکر طراحی در ابتدا، برای ایجاد محصولات و فناوریهای جدید به کار گرفته شد. اما به مرور زمان، این روش آنقدر پیشرفت کرد و آنچنان کارآمد جلوه نمود، که به طور گستردهای در بسیاری از بخشها به کار گرفته شد. از پروژههای دولتی گرفته تا پروژههای تجاری شخصی در سراسر جهان. چرا؟ چون این فرآیند، برای حل مشکلات، به نیازهای مصرف کننده اولویت میدهد. فرآیند تفکر طراحی با مشاهده آغاز میشود و به بررسی چگونگی تعامل افراد با محیط میرسد. در ادامه، رویکرد تکرار و عمل، شما را به راهحلهای نوآورانهای خواهد رساند.
تفکر طراحی، فرآیندی انسان محور است. به این معنی که به بررسی شواهدی درمورد چگونگی تعامل واقعی مصرف کننده و محصول میپردازد. طراحان برای رسیدن به قلهی انسان مداری، بارها و بارها به تماشای نحوهی استفادهی مردم از یک کالا مینشینند. این کار باعث میشود که بتوانند به اصلاح محصول یا خدمات خود بپردازند. این بخش تکراری از فرآیند تفکر طراحی، دقیقاً همان بخشی است که در مقابل تحقیقات و فرضیات غیرواقعی قرار میگیرد. و نتیجهی این روش، تولید نمونههای اولیهای است که با سرعت بیشتری ما را به انتهای مسیر خواهند رساند.
از مهارت های سخت به مهارت های نرم
برای معماران، داشتن درک درستی از تفکر طراحی و استراتژی امری حیاتی است. در واقع، اگر نظر ما را بخواهید، باید بگوییم که برای معماران آینده، شرکت کردن در کلاسهای استراتژی، از حضور در استودیوهای طراحی هم مهمتر خواهد بود. در حال حاضر، تفکر طراحی بخشی از آموزش معماری نیست. چرا که بسیاری از فعالان این حوزه اعتقاد دارند که معماری صرفاً مجموعهای از مهارتها و فرآیندهای فنی است. در دانشگاههای معماری تمام تمرکز بر آموزش مهارتهای خاص این رشته معطوف شده است. اما در مورد نیاز به تفکر طراحی و استراتژی نکات کمی گفته میشود. یعنی در مورد مدیریت پروژه، مدیریت قرارداد، مهارتهای مالی، آیندهنگری، مدیریت ریسک و استانداردها سخنی به میان نمیآید. گویی تمام آن چیزی که یک معمار باید بداند طراحی اسکیس است. فارغ از اینکه چرخهی زندگی حرفهایش تحت چه فشارهایی است و چه رقابتهایی در آن به جریان افتاده است.
تفکر طراحی و استراتژی، برای معمارانی که تصمیم میگیرند خود را از بار سنگین آموزشهای غیرضروری دانشگاهی نجات دهند، مزایای زیادی دارد. این نوع از تفکر، به معمار و شرکت کوچک او جهت خواهد داد. اما این همهی ماجرا نیست. تفکر طراحی به شما کمک میکند که روز به روز پیشتر بروید. درک گفتمان تفکر طراحی حتی میتواند معمار را یاری دهد تا به مشتری برای تصمیمگیری در مورد آینده مشاوره دهد! استفاده از تفکر طراحی میتواند به معماران کمک کند تا از چرخهی واکنش به بحرانها، طراحی ساده، گامبهگام، فرآیندهای خطی و وظایف ترتیبی خارج شوند. در عوض، راهحلهایی کاملاً ابتکاری و مبتنی بر ابزارهایی نظیر همدلی و آزمایش در اختیار شما قرار خواهد گرفت. به این ترتیب، به جای اعتماد صرف به دادههای تاریخی و براساس غریزه، براساس آنچه که مشتریانتان واقعاً میخواهند تصمیم خواهید گرفت.
تا به حال از خودتان پرسیدهاید که چرا تا به امروز، معماران از عهدهی این کار برنیامدهاند؟ اگر پاسختان عدم تسلط به تفکر طراحی است، در ادامه فاز های این روند و گام های اساسی آن را با هم مرور خواهیم کرد.
فاز های تفکر طراحی
امروزه انواع مختلفی از مراحل تفکر طراحی در میان جوامع مختلف رواج یافته است. هر فرآیندِ کامل، سه تا هفت مرحله دارد. البته نباید فراموش کنید که انواع گوناگون تفکر طراحی بسیار به هم شبیه هستند. در واقع، همهی آنها با اصول هربرت سایمون (Herbert Simon) همپوشانی شدیدی دارند. یادآوری میکنیم که سایمون برندهی جایزهی نوبل و مولف کتاب The Sciences of the Artificial میباشد. او این کتاب را در سال ۱۹۶۹ پیرامون علوم یادگیری و هوش مصنوعی نوشت! ما در این مقاله بر مدل پنج مرحلهای تمرکز خواهیم کرد. این پنج گام به شرح زیر هستند:
- ایجاد حس همدلی با کاربران – در این مرحله به بررسی اینکه نحوهی مواجه کاربر با کالا یا یافتن پاسخ برای مسئلهاش چگونه است، میپردازید.
- تعریف کردن – در این مرحله باید بتوانید نیازهای کاربران و مشکلاتشان را شناسایی کنید. پس از شناسایی مشکلات و نیازهای حال حاضر و آینده، قادر خواهید بود که بینشهای شخصی خود را تدوین نمایید.
- ایده پردازی – ایدهپردازی با به چالش کشیدن فرضیات ممکن و موجود آغاز میشود. در نهایت، این گام به تدوین یک یا چند راهحل نوآورانه خواهد انجامید.
- نمونهسازی اولیه – این نخستین گام از مرحلهای است که در آن راهحلهای گوناگون جان میگیرند. گام نمونهسازی اولیه، با انتخاب بهترین راهحل ممکن به پایان خواهد رسید.
- آزمون – در این مرحله شما باید راهحلهای موجود را در جهان واقعی به چالش بکشید. به این ترتیب، خواهید توانست که نقاط ضعف آنان را شناسایی کنید.
ارتباط بین پنج مرحلهی تفکر طراحی چگونه برقرار میشود؟
نکتهای که لازم است در خاطرتان بسپارید این است که این پنج مرحله الزماً پیوسته نیستند. یعنی شرط ورود به یک مرحله، به اتمام رساندن مرحلهی مکتوب پیش از آن نیست. در اغلب اوقات، این مراحل به صورت موازی با هم پیش خواهند رفت. و در بیشتر مواقع هم هر مرحله یک یا چند بار تکرار میشود. پس شما نباید تصور کنید که با یک فرآیند سلسلهمراتبی یا گام به گام مواجه هستید!
آنچه که فرآیند تفکر طراحی را به فرآیندی خاص تبدیل کرده است، روی آوردن به روشهای انسان محور است. این یعنی شما باید بتوانید کاربران بالقوهی خود را درک کنید. روشهای انسانی را استخراج نمایید. آموزش ببینید و آموزشهایی را که دیدهاید، به کار بگیرید. همهی اینها را انجام خواهید داد تا در نهایت بتوانید یک مشکل را به خلاقانهترین شکل ممکن حل نمایید.
بررسی عمیقتر تفکر طراحی
تفکر طراحی، جزو مسائل نامشهود روزگار ما به شمار میآید! درست به همین دلیل، آسانترین راه برای درک این مسئله، پاسخ دادن به یک سوال ساده است. به جای اینکه از خود بپرسید: تفکر طراحی چیست؟ بهتر است به دنبال پاسخی برای یک پرسش سادهتر باشید: تفکر طراحی چه چیزهایی را دربرنمیگیرد؟
میدانستید که انسان الگوهای فکری خود را به طور غریزی، با بهرهگیری از دانشهای پیشین و فعالیتهای تکراری شکل میدهد؟ این کار، میتواند در موقعیتهای آشنا به ما کمک کند و حتی گاهی، پیشبرنده باشند. اما فراموش نکنید، تکیه بر اطلاعات از پیش ذخیره شده، میتواند مضر باشد. چرا که شما را از روشهای جدیدِ دیدن، درک کردن و حل مساله دور خواهد کرد!
خیلی از شما، الگوهای فکری را با نام طرحواره میشناسید. طرحوارههایی که مجموعهای سازمان یافته از اطلاعات، روابط، اعمال و افکار را در خود جای دادهاند! در صورت مواجهه با برخی از محرکهای محیطی، ذهن انسان تحریک میشود و آن طرحواره، رنگ میگیرد! یک طرح منفرد، میتواند مقدار زیادی از اطلاعات را در خود جای دهد! به عنوان مثال، طرحوارهی یک سگ را در نظر بگیرید! چهار پا، دندانهای تیز، دم، پنجهها، پشم و …! حتی اگر یک پیوند ناچیز بین این عوامل وجود داشته باشد، یا در صورتی که برخی از ویژگیها ناقص باشند هم، الگوی فکری یک سگ به ذهن شما خطور خواهد کرد. احتمالاً بر این نکته آگاه هستید که این طرحها به صورت خودکار در ذهن شما تداعی میشوند! همین ماجرا، میتواند مانع مشاهدهی مسئله به روشی جدید گردد. حل مساله به شیوههای ابتکاری را با عنوان تفکر خارج از چارچوب نیز میشناسند.
ذهن فعال در مقابل ذهن محدود
تفکر خارج از چارچوب میتواند یک راهحل ابتکاری را برای حل مسائل غامض و پیچیده، از آستین خود بیرون بکشد. با این حال، در عین اینکه بسیار یاریگر است، میتواند تبدیل به یک چالش واقعی هم شود! زیرا ما به طور طبیعی از الگوهای فکریای که براساس فعالیتهای تکراری و دانش از پیش آموختهمان شکل گرفتهاند، پیروی میکنیم.
بیاید یک داستان واقعی را با هم مرور کنیم! چندین سال پیش، یک کامیون قصد عبور از زیر یک پل کم ارتفاع را داشت. راننده موفق به رد شدن از پل نشد. کامیون، درست در میانهی مسیر متوقف شده بود. برای راننده، نه راه پس مانده بود و نه راه پیش! پای پلیس، آتشنشانی و اورژانس به ماجرا باز شد. ترافیک بزرگی شکل گرفت و هر کسی، راهحلی را برای نجات ماشین محبوس در زیر پل پیشنهاد میداد. عدهای بر این باور بودند که باید قطعات کامیون را از هم جدا کرد. عدهی دیگری نیز بر تخریب پل اصرار میورزیدند!
تا اینکه پسرکی از راه رسید. کمی به سخنان متخصصان حوزههای مختلف گوش داد و در نهایت ایدهای را با آنها در میان گذاشت! «چرا باد لاستیکهای کامیون را خالی نمیکنید؟» به همین سادگی. تمامی کارشناسان و متخصصین حاضر در صحنه، با تعجب فراوانی به هم خیره شدند. هنگامی که این ایدهی ساده اجرایی شد، کامیون در میان شگفتزدگی حاضران در صحنه، به راه افتاد! این داستان، نمادی است برای مشکلاتی که ما هر روزه با آنها دستوپنجه نرم میکنیم. در اغلب اوقات، بسیار از ما سادهترین راهحلها را نادیده میگیریم؟ چرا که محدودیتهای سفت و سختی را به ذهن خود تحمیل کردهایم! آشنایی با همین محدودیتها، شاید کلید اصلی در تعریف تفکر طراحی باشد!
روش های جدید در مقابل الگوهای ثابت
به چالش کشیدن مفروضات و دانشهای از پیش کسب شده، همیشه کار سختی بوده است. ما اغلب میترسیم که مجبور شویم همه چیز را از نو یاد بگیریم. به همین دلیل، به آسانی به الگوهای فکری خود اعتماد میکنیم. دقت کردهاید که ما، اغلبِ کارهای روزمرهی خود را به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم. از خواب بیدار میشویم، صبحانه میخوریم و…. این اتفاق، در زندگی حرفهای و اجتماعی ما نیز رخ میدهد! بسیاری از کارشناسان و متخصصین، به الگوهای ثابت فکری خود اعتقاد و اعتمادی راسخ دارند. به همین دلیل، روی آوردن به روشهای جدید و پرسیدن پرسشهای ساختارشکنانه، برای آنها کاری سخت است!
مراحل تفکر طراحی، بارزترین نمود برای تفکر خارج از چارچوب به شمار میآیند. کودکِ داستانی که چند سطر پیش از این برای شما تعریف کردیم، درس بزرگی به ما داد. او به ما آموخت که میتوان تمامی فرضیات را به چالش کشید و راهحلهای جدیدتر و همزمان سادهتری یافت!
تفکر طراحی و تفکر خارج از چارچوب
پیشتر اشاره کردیم که غالبا به تفکر طراحی، عنوان تفکر خارج از چارچوب نیز اطلاق میشود. چرا که طراحان همواره سعی دارند روشهای جدیدی را کشف کنند و توسعه دهند. روشهایی که از روندهای غالب یا متداول حل مساله پیروی نمیکنند!
در قلب مراحل تفکر طراحی، اندیشهی بهبود وضعیت محصولات و خدمات نهفته است. این اندیشه، از طریق تجزیه و تحلیلِ نحوهی تعامل کاربران با محصول و بررسی شرایطی که در آن زندگی و فعالیت میکنند، رخ میدهد. قلب تفکر طراحی، با علاقه به پرسیدن درآمیخته است. پیروان تفکر طراحی دوست دارند فرضیات موجود را به چالش بکشند و سوالات جدیدی را مطرح کنند. آنها اعتقاد دارند که با زیر سوال بردن یک مساله، میتوان راهحلهای بدیعتر و ایدههای همهجانبهتری را مطرح کرد. باید بگوییم که این نوع خاص از تفکر، ابزاری است که به ما امکان حفاری در عمیقترین لایههای زندگی را ارائه میدهد.
نکات مهم در تفکر طراحی
تا به امروز، چند بار یک جلسهی رسمی را ترک کردهاید، بدون اینکه امیدی به بهبود شرایط حاصل شده باشد؟ بسیاری از اوقات، ما با نیتهای خیرخواهانه دور هم جمع میشویم، اما پیشرفتی در کار نیست! شاید با خودتان بگویید: همان داستان همیشگی؛ یک روند ناامید کنندهی تکراریِ دیگر! متأسفانه بسیاری از روشهای حل چالشهای پیش روی کسبوکارها به دلایل مختلف نادرست هستند و نتیجهی خوشایندی نخواهند داشت. بخش بزرگی از ایدههای نوآورانه، میتوانند زودگذر باشند و در دراز مدت، دست شما را در حنا بگذارند. اینجا، همان نقطهای است که تفکر طراحی به داد شما خواهد رسید.
چرا تفکر طراحی نجاتبخش است؟
تفکر طراحی یک پروتکل حل مساله است؛ اما پروتکلی که قابلیت تکرار دارد. از این هم مهمتر، هر کسبوکاری میتواند برای دستیابی به نتایج عظیم و مثبت به آن چنگ بیندازد. در حقیقت، تفکر طراحی، ترکیبی از شیوههای تفکر خلاق و تفکر انتقادی است. روندی که به شما اجازه میدهد اطلاعات و ایدههای ذهنیتان را سازماندهی کنید. و به دنبال آن، بهترین گزینه یا گزینهها را پس از آزمون و خطاهای مکرر، انتخاب نمایید. قلب این روش، نه به خاطر گلاویز شدن با مشکلات، که برای پیدا کردن راهحلها میتپد!
یکی از اصلیترین عناصر تفکر طراحی، اندیشیدن و ایدهپردازی پیرامون راهحلی است که یک مشکل را رفع میکند. بگذارید واضحتر سخن بگوییم. مراحل تفکر طراحی به شما کمک میکنند که نیازهای مشتری خود را بهتر درک کنید. اگر بتوانید به این مرحله نائل شوید (یعنی نیازهای مشتری خود را به تمامی درک کنید) مناسبترین راهحل را نیز برای رفع چالشهای پیشرویتان خواهید یافت. دوره تفکر طراحی، به دنبال پیدا کردن همان نقطهی کوچکی است که گاهی ناخواسته، از قلم میافتد و نادیده گرفته میشود. این نادیده انگاشته شدن غیرارادی، میتواند مشکلات را به طرز غیرقابل کنترلی بزرگ کند!
چه کسانی به تفکر طراحی اعتماد کردهاند؟
هر چه انسانها بیشتر و بیشتر در قوانین و سازوکارهای حاکم بر مجموعهیشان غرق شوند، در مقابل تغییرات مثبت نیز مقاومتر خواهند شد. اینگونه است که همکاری کاهش مییابد و کارِ خوبِ ناشی از تفکر مناسب، در محاق فراموشی فرو میرود. در بسیاری از کسبوکارها، بخش عمدهی انرژی کارمندان در پیچوخم ساختارهای سازمانی نامناسب تلف میشوند. متاسفانه، این هرجومرج و ناکارآمدی، مسیر را برای شکست ایدههای حتی خلاقانه نیز هموار خواهد کرد! اما آیا میدانید که شرکت گوگل، به طور رسمی به کارمندان خود اجازه میدهد که ۲۰ درصد از زمان کار را به فکر کردن اختصاص دهند؟ راهِ چاره در اندیشیدن است! در مورد ارزش تفکر، سخنان زیادی گفته شده است. اما شما به عنوان مدیر یک کسبوکار، چقدر به این سخنان عمل کردهاید؟ تفکر واقعی، چه جایگاهی در مراحل توسعهی استراتژی کسبوکار شما دارد؟
تفکر طراحی، باید در هستهی توسعهی استراتژی و تغییرات سازمانی هر کسبوکاری جا خوش کند. به این ترتیب، می توان امیدوار بود که فرهنگی متمرکز متولد میشود. و در نتیجهی این تولد مبارک، حتی سختترین مشکلات هم راهحلی خواهند داشت. تفکر طراحی به شما کمک میکند که هر آن چیزی که نیاز به بهبود دارد را بیابید و بهبود ببخشید. از محصولات گرفته تا خدمات و حتی فرآیندهای تولید!
تعداد زیادی از شرکتهای معتبر، دوره تفکر طراحی را در هستهی کار خود قرار دادهاند. از کمپانی اپل تا شرکت پرآوازهی گوگل! اما فراموش نکنید که این روند، برای شرکتها و کسبوکارهای کوچک هم کارساز است. یعنی میتواند جاده را برای پایهریزی یک سیستم بینظیر و موفق، هموار کند. کارآفرینان و صاحبان مشاغل کوچک باید بدانند که تفکر طراحی، مهمترین سلاحی است که یک رهبر میتواند در اختیار داشته باشد. اما شاید بپرسید که چطور میتوان مراحل تفکر طراحی را در یک شرکت پیاده کرد؟ بیایید در مورد برخی از اصول این کار با هم سخن بگوییم!
مرکز مشتری، جایی که باید همه چیز را خوب با هم ترکیب کنید
لطفاً هرگز مشتریان خود را فراموش نکنید. احتمالاً در کسبوکارتان چند گروه مختلف عملکردی داشته باشید. آنها غالباً مایلند ایدههایی تولید کنند که بیشتر از نیاز مشتری در خدمت نیازهای گروهشان باشد! نمیتوان بیانصافی کرد. اغلب تصمیمات آنها براساس نیات خیر اخذ شده است. اما به دلیل دوری از باورها و زندگی روزمرهی مشتری، به طرز فاجعهباری شکست خواهند خورد. یکی از سادهترین راههای پیشگیری از این شکستهای مفتضحانه، بالا بردن حس همدلی با کاربر است. این همان کلیدی است که به شما در شناخت و حل مساله کمک شایانی خواهد کرد.
خبر خوب اینکه شما به عنوان یک مدیر، گزینههای زیادی دارید! احتمالا در همان گروههای ایدهپردازی و عملکردی کسبوکارتان، با چند عضو عجیب و غریب مواجه شدهاید. همانها که سوالات زیادی میپرسند و قدرت پیشبینی خیرهکنندهای دارند. این افراد به دلیل فداکاری ذاتی و آگاهی از رفتارهای مشتری، در شناسایی راهحلها سرآمد هستند. جالبتر اینکه، تمامی تجربیات ممکن و محال مشتری را با وسواس فراوانی بررسی و موشکافی میکنند. اما خبر بد اینجاست که این گنجهای سخنگو، معمولا توسط مدیریت ناشناخته میمانند. اصلیترین وظیفهی شما به عنوان یک مدیر، شناسایی و حفظ این افراد در مجموعه است!
برای پیدا کردن یک راه حل، اول باید مساله را شناسایی و تعریف کنید
سعی کنید مشکل درست و اصلی را پیدا کنید! سپس، تلاش کنید که مسالهی موجود را از هر طرف زیر سوال ببرید. با این کار میتوانید با تمام جوانب ماجرا همدلی کنید. علاوهبراین، مساله یا سناریویی را که به توسعهی راهحلها نیاز دارد، به صورت بصری هم تعریف کنید. میپرسید چرا؟ پاسخ ساده است! انسان موجودی بصری است. هر چه بیشتر بتوانید به تصویر بکشید، راهحلهای مناسبتر و ارزشمندتری را خواهید یافت.
سعی کنید برای یک مشکل، چندین گزینه دستوپا کنید
مراحل تفکر طراحی به شما کمک میکنند که مسائل را به گونهای دیگر پیش ببرید؛ متفاوت و منحصربهفرد! به جای اینکه هر بار، هر مساله را با همان فرمول قدیمی حل کنید. تا به حال به این ماجرا دقت کردهاید؟ بسیاری از راهحلهای شما، بدون در نظر گرفتن ریشههای مشکل سبز میشوند. یعنی، صرفاً یک نسخهی بهروز شده از راهحلهای قبلی هستند. البته اینجا باید به شما هشدار دهیم که در دام افراط و تفریط گرفتار نشوید! فقط مراحل تفکر طراحی نیست، افراط و تفریط در هر کاری به شما ضرر خواهد رساند. پس حواستان باشد که بیش از حد در مرحلهی تجزیهوتحلیل و شناسایی توقف نکنید. اگر لازم باشد، میتوانید در مراحل بعدی، باز هم چند گام به عقب بردارید و به تجزیهوتحلیل بپردازید.
مسیرتان را دقیق انتخاب کنید
مطمئن باشید که هرقدر هم فرآیندتان به تکرار بخورد، بالاخره به چند گزینهی خوب دست خواهید یافت! اما بدانید و آگاه باشید که تمامی گروه باید گزینههای شما را بپذیرند. هرگز اجازه ندهید تجربیات تلخ گذشته، شما را از پیگیری ایدههای خوب بازدارد. تفکر طراحی خاک حاصلخیزی است برای رشد ایده های جدید. این خاک حاصلخیز به گروه شما اجازه میدهد که بدون ترس از اشتباه، به ترکیب، اصلاح و پردازش بپردازند. به پشتوانهی همین خاک بارور، هرگز ترس به دلتان راه ندهید. گاهی چند بار باید مراحل رفته را باز از سر بگذرانید تا به یک راه حل قطعی و درست برسید.
برنده را انتخاب و اجرای ایده را آغاز کنید
این گام، مرحلهی نهایی کار شماست. همان مرحلهی عملیاتی. اینجاست که باید منابع را برای دستیابی به اهدافتان ردیف کنید.
ما براساس تجربیاتمان، ۱۴ گام را در مسیر عملیاتی کردن ایدهها تنظیم کردهایم. البته، باید بدانید که این چهارده گام، صرفاً براساس تجربیات شخصی طراحی شدهاند!
راهنمای گام به گام تفکر طراحی برای معماران
گام اول – تیمتان را در اتاق تفکر، گردهم آورید
از همهی اعضا بخواهید که نهایت توجه و تمرکز خود را بر رسیدن به هدف تنظیم کنند. به آنها اطمینان دهید که هر راهحل را فارغ از نام گروه و اعضای آن بررسی خواهید کرد.
گام دوم – در ابتدای کار، همه را برای شرکت در پروسهی ایدهپردازی دعوت کنید
به همکارانتان اطمینان دهید که میتوانید بدون هیچ واهمهای، صدایشان را با شما به اشتراک بگذارند. از اینکه این کار منجر به شکلگیری جلسات طولانیمدت شود نهراسید. شنیدن همهی دیدگاهها امری حیاتی است. به علاوه، این کار به شما کمک میکند که بتوانید تیمهای کوچکتر و کاراتری را سازماندهی کنید. بگذارید به شما اطمینان خاطر بدهم که فقط کافیست این فرآیند را آغاز کنید. خواهید دید که چطور همه چیز به صورت نرمال پیش خواهد رفت!
گام سوم – هرگونه عامل ایجاد حواسپرتی را به صفر برسانید
اگر برایتان ممکن است، جلسهی ایدهپردازی را بدون لپتاپ، موبایل یا سایر وسایل الکترونیکی پیش ببرید.
گام چهارم – سعی کنید ویژگیهای گوناگون افراد مختلف را شناسایی کنید
به این ترتیب، خواهید توانست که یک تیم منسجم و کارآمد را شکل دهید. اصلیترین کاری که باید انجام دهید، پیدا کردن راهی برای ایجاد پویایی در گروههاست. از اعضای تیمها بخواهید که از نقششان خارج شوند؛ آن مرزهای لعنتی را به عقب برانند و گفتگو را آغاز کنند.
گام پنجم – اختلافات درون گروهی را بپذیرید
اختلافات درون گروهی را بپذیرید اما اجازه ندهید که به بهانهای برای ناتمام ماندن کار تبدیل شوند. فراموش نکنید که همهی آدمها فوقالعاده خلاق یا فوقالعاده باهوش نیستند. سعی کنید انسانها را به مکملی برای همدیگر تبدیل کنید. فقط در این صورت است که جادو رخ خواهد داد. اطرافیانتان را همانطور که هستند بپذیرید، دوست داشته باشید و به مهارتهایشان احترام بگذارید. حواستان باشد، کسی که بلند بلند حرف نمیزند هم ممکن است ایدههای نابی در سر داشته باشد. برخی افراد هستند که برای سخن گفتن به تشویق بیشتری نیاز دارند.
گام ششم – کنترل خودتان را از دست ندهید
انسان، ذاتاً موجودی است قانون شکن! به آزادیهای فردی احترام بگذارید. راه را برای ظهور و بروز خلاقیت در افراد باز نگه دارید. مشکلات و معیارهای اندازهگیری همکارانتان را بشناسید و به آنها کمک کنید که بهترینِ خود را نشان دهند.
گام هفتم – قضاوت نکنید
قضاوت و انتقادهای خود را از افکار منفی خالی کنید. یادتان نرود که همهی ایدهها، طلا هستند. این قانون را از همان ابتدای کار با تمامی اعضای گروه در میان بگذارید. به همه کمک کنید که راحت صحبت کنند و هر چیزی که به ذهنشان میرسد را بیان نمایند. حتی ایدههای عجیبوغریب و احمقانه هم میتوانند به شکلگیری یک راهحل نبوغآمیز کمک کنند. همیشه این نصیحت را آویزهی گوش خود کنید که هیچکسی نباید به ابزار سرگرمی گروه بدل شود. اگر بتوانید یک شبکهی ایمن را تشکیل دهید، ایدههای متبلورتری را هم درو خواهید کرد.
گام هشتم – سعی کنید روند کار را تحت کنترل خود بگیرید
اگر متوجه شدید که تیمتان در حال خارج شدن از مسیر است، با تذکرهایی دوستانه، از این اتفاق جلوگیری کنید. یک یادآوری ظریف و مودبانه میتواند به همه کمک کند که دقت بیشتری به خرج دهند.
گام نهم – سرگرمی و نشاط را از دستورکار خارج نکنید
دقیق باشید، جدی باشید و تمام تلاشتان را برای حصول نتیجهی مطلوب به خرج دهید. اما هر از گاهی هم به نشاط و استراحت نیاز خواهید داشت. در غیر این صورت، همکاری شما موفقیتآمیز نخواهد بود.
گام دهم – گاهی هم توپ را در اختیار دیگران بگذارید
اگر شما کسی هستید که جلسه را هدایت میکنید، حواستان باشد که به تنها گوینده تبدیل نشوید. کار مهم شما، تسهیل کردن برقراری رابطه در بین همهی اعضاست. تلاش کنید که همه را به یک اندازه درگیر کنید. پناهگاه امنی باشید تا بتوانند نظریات و ایدههایشان را با شما درمیان بگذارند. به همه حداقل یک بار فرصت بدهید!
گام یازدهم – گاهی هم باید سریع پیش رفت
از تیمتان بخواهید محصولی را به سرعت تنظیم و به بازار عرضه کنند. برای یک بار هم که شده، درگیر جزئیات نشوید و راندهای سریع را امتحان کنید. به این ترتیب خواهید توانست برخی از نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و روال کارتان را بهتر تنظیم نمایید.
گام دوازدهم – نیازی نیست ایدهآل باشید
همینکه از دیروزتان بهتر شده باشید، غنیمت است. شما نمیتوانید همهی مسائل و مشکلات موجود در جهان را حل کنید. پس اگر بتوانید چند نقطه ضعف کوچک در کارتان را اصلاح کنید یا بهبود ببخشید، گام مهمی برداشتهاید!
گام سیزدهم – جشن بگیرید
آیا چیز جدیدی یاد گرفتهاید؟ مرزهای جدیدی کشیدهاید؟ انگیزههای نوینی پیدا کردهاید؟ پس جشن بگیرید. بر هر چه که شما و تیمتان را یک گام به پیش رانده است، افتخار کنید. همیشه، موفقیتهایتان را، هر چند کوچک، با شادترین رنگها بیارایید.
گام چهاردهم – کارتان را به یک بازی مفرح و جذاب تبدیل کنید
امتیاز فعلیتان را به فال نیک بگیرید. تلاش کنید که نمرهی بالایی که قصد دستیابی به آن را دارید، شناسایی کنید. نحوهی تاثیرگذاری هدف بر زندگیتان را مرور کنید. اهداف و برنامههایتان را روی دیوار یا بر کاغذ بنویسید. هفتگی، ماهیانه، سه ماهانه… سعی کنید کنترل زمان را به دست بگیرید!
ترتیبی که کانون معماران برای مطالعه مطالب سری مهارت های نرم برای معماران به شما پیشنهاد میکند:
۳. تفکر طراحی در معماری
منابع: منبع: www.interaction-design.org | forbes.com
نادیا کریمی