خانه ی معابر، تلفیق هنرمندانه ی محیط داخلی با طبیعت
روایت پروژه از زبان معمار: محل این پروژه، در میان کوههای تایهنگ[۱] در غرب پکن واقع شده است. پروژه خانه ی معابر و خانهی پلهها، دو پروژهای هستند که ما اخیراً در دهکده Junxiang انجام دادهایم. این سایت، در مقایسه با محل قرارگیری «خانهی پلهها»، نسبتاً نابسامان بهنظر میآمد. سایت پروژه که یک حیاط است، در یک هوتونگ باریک [نوعی خیابان باریک در شمال چین] قرار دارد. عرض این مسیر بیش از ۲متر نیست و مقیاس کل سایت ۹ در۲۰متر است. در ابتدای کار، چندین ساختمان و سازهی موجود، حیاط را پر کرده بودند. بنای رو به غرب آن، فقط ۲.۴متر اندازه داشت و فاصلهی بین بناها، کمتر از ۱متر بود. در حیاط خانه میتوانستید حسی مانند قدمزدن در چندین «معبر» کوچک را تجربه کنید. این معابر، تکتک بناها را از یکدیگر جدا کرده بودند. شرایط اولیه بهگونهای بود که امکان زندگی راحت در آن مکان، بسیار دور از ذهن بهنظر میرسید.
از فضای باز حیاط، بهعنوان باغ سبزی استفاده میشد. یکی از بستگانِ مشتری که هنوز در آن روستا زندگی میکند، از این باغ مراقبت میکرد. گیاهان متنوعی در آنجا رشد کرده و محوطه را پوشانده بود و انگورها از ساختار معتدل بالا استفاده میکردند. اگرچه وضعیت اولیه وحشتناک بود، اما در اولین بازدید از سایت، ساختمانهای کمارتفاع، وجود گیاهان و فضای خلقشده بین آنها، ما را به خود جذب کرد.
ساختار اولیهی حیاط، از سه ساختمان اصلی و یک سرداب تشکیل شده بود. زمان ساخت همهی این بناها به اوایل، اواسط یا اواخر قرن بیستم بازمیگشت. مشتری ما قبلاً با پدربزرگ و مادربزرگش در آنجا زندگی میکرد. اگرچه خانه ی معابر نمونهی خوبی از ساختمانهای سنتی با شرایطی مناسب نیست، اما چنین ساختمانهایی برای مشتری بسیار باارزشند. چراکه ردپای خاطرات روزگاران گذشته را با خود حمل میکنند. بنابراین اصل نوسازی ما، حفظ فرم، رنگ و مصالح قبلی در سایت بود. از این طریق است که تجارب گذشته، بهواسطهی یک بافت مدرن، به دیگران منتقل میشود. همچنین، نوعی بازگشت به «خانه ی آبا و اجدادی» صورت میگیرد. گیاهان نیز در همهجا، صحنههای متفاوتی را در فصول مختلف ایجاد میکنند. این اکوسیستم کوچک، از طریق تماشا، بوییدن، شنیدن، لمسکردن و حتی چشیدن، احساسات بینظیری را بهوجود میآورد. حفاظت از این « باغ » یکی دیگر از اهداف مهم نوسازی بود.
در طی نوسازی، هر سه ساختمان اولیه و سرداب، دستنخورده باقی ماندند. ساختمانها و سازههای جدید در بین آنها قرار گرفتند که علاوه بر ایجاد اتاقهای اضافی، بهعنوان «رابط» عمل میکنند. از این طریق، چشمانداز منزوی ساختمانهای قبلی کمرنگ شد و یک فضای کمربندی یکپارچه شکل گرفت. اتاقهای خواب در انتهای حیاط واقع شدهاند و «معابر» بین آنها در کنار باغ، به فضای عمومی تبدیل شده است. بهاینترتیب، میتوان نوسازی را نوعی اتصال مجدد قلمداد کرد. معبر جدیدی نیز بهسوی سرداب قدیمی ایجاد شد. دسترسی به این سرداب، از طریق دری مخفی در زیر محوطه نشیمن آشپزخانه، امکانپذیر است. پس از ۳۰سال، دوباره میتوان از سرداب بزرگ برای نگهداری شراب و مواد غذایی یا مخفیگاه کودکان استفاده کرد.
محل اتاق ناهارخوری، در ساختمان قدیمی غربی واقع شد و عرض آن نیز ۲.۴ متر باقی ماند. یک مکان نشیمن در امتداد دیوار غربی و آینهای بزرگ در بالای دیوار و بین نشیمن و قفسه، نصب شد. نمای شرقی نیز به یک دیوار شیشهای بزرگ تبدیل گشت که داخل و خارج آن مرتبط شدهاند. به دلیل وجودِ دیوار شیشهای و آینه، خطای دید سبب میشود که مقیاس ۲.۴ متری، ۱۸ متر بهنظر برسد.
حیاط بیرونی نیز از این نوسازی بهره برده است. در این بخش، اگر از مرز ایجادشده توسط دیوار شیشهای چشمپوشی کنیم، چشمانداز، همانند یک دره به نظر میرسد. دو انتهای شرق و غرب، بالاتر هستند و منطقه مرکزی پایینتر قرار دارد. ما از عناصر قدیمیِ بهدستآمده از سازههای قبلی، برای ایجاد ستون استفاده کردیم. همچنین، یک خرپای متشکل از لولههای فولادی کوچک ۳ در ۳سانتیمتر را در بالای این ستونها قرار دادیم. ازآنجاکه این لولههای فولادی کوچک هستند، هنگامیکه انگورها بین برگها رشد کنند، روی سازه را میپوشانند. گیاهان به همراه این چشمانداز، باعث محو شدن مرزها میشوند و حیاط به فضایی پوشیده تبدیل میشود. تجربهی زندگی در چنین باغی، همواره قابل یادآوری و ماندگار است.
«معابر» جدید دیگری نیز بین ورودی، آشپزخانه، اتاق ناهارخوری و اتاق نشیمن کوچک، بهوجود آمدند. همانند احساس آشفتگی اولیه که حیاطِ خانه در ابتدا منتقل میکرد، ما نیز خواستیم که ارتباط بین جدید و قدیم را بهطور مبهم و رازآلودی نشان دهیم. برای در معرض دید قرار دادن سازهها و مصالح قدیمی، دیوار و سقف از چند جا بریده شدند. بهگونهای که سطوح کدر و تیرهی قدیمی، در کنار سطوح روشن و شفاف جدید نشان داده میشوند. در بعضی نقاط، فضاهای پنهان پشت برشها، آشکار میشود و این گوشههای تاریک، پر از جذابیتی بینظیرند. در این شرایط، «معابر»، مفهوم عینی پیدا میکنند و به نظر میرسد این خانهی باستانی، دوباره خود را نشان میدهد.
سه اتاقخوابی که در گوشهی حیاط قرار دارند، هرکدام با توجه به ویژگی فضای اصلی، تجربههای منحصربهفردی را ارائه میدهند. ساختمان شمالی، از ابتدا بهعنوان اتاقخواب پدربزرگ و مادربزرگ کاربرد دارد و همچنین اتاق اصلی حیاط نیز به شمار میرود. ما از نظر ظاهری، فضا را تا حد زیادی دستنخورده باقی گذاشتیم و در عوض، بر روی تلفیق سیستمهای مختلف جدید، در و پنجرههای دوجداره، سیستم نصب پردهها و سیستم روشنایی، متمرکز شدیم. همچنین درهای قدیمی را که در حیاط بهوفور یافت میشد، به سازههایی برای تامین روشنایی سقف تبدیل کردیم.
اتاق واقع در انتهای جنوبی، در میان دو حیاط کوچکتر قرار دارد. دو طرف اتاق و همچنین سقف حمام، با شیشه پوشانده شدهاند. بهاینترتیب، مردم واقعاً میتوانند احساس کنند که در یک باغ زندگی میکنند.
ساختمان شرقی خانه ی معابر، یک محدودهی بسیار کوچک را اشغال میکند که قبلاً بهعنوان انبار استفاده میشد. ساختار جدید فولادی، ارتفاع سقف را بالا میبرد و اتاق زیرشیروانی جدیدی ایجاد میکند که نقش اتاقخواب سوم را دارد. ازآنجاکه ارتفاع ساختمان بعد از بازسازی، از دیوار خارجیِ حیاط بلندتر است، اتاق زیرشیروانی، بهصورت یک حجم اضافی در بالای دیوار قدیمی به نظر میرسد. این بلندی، به یک ویژگی منحصربهفرد تبدیل میشود که بهراحتی توسط رهگذران در کوچه قابل مشاهده است. در هنگام شب نیز، چراغهای تابیده از اتاق زیرشیروانی، بهعنوان یک منبع نور اضافی برای کوچهی مجاور عمل میکنند.
«باغ» و «خانه اجدادی»، در قالب خانه ی معابر، باعث شکلگیری یک مفهوم زمینهمحور و پیچیده شدند. ما در طی این پروژه، سعی کردیم بفهمیم که چگونه میتوانیم یک حس ارتباط را ایجاد کنیم. وجود «معابر»، عامل تسریع این امر شد و «تداومی» که مدتها بر روی آن تمرکز کرده بودیم، از این طریق به وجود آمد. باوجوداینکه چنین مفهومی، هنوز بهاندازه کافی قدرتمند نیست که بتواند بر اهداف نامشخص مسلط شود، ولی ما درنهایت، با استقبال از شرایطی گنگ و آشفته، توانستیم روش نوینی را برای فکر کردن پیدا کنیم.
[۱] Taihang
منبع:
اختصاصی کانون معماران و شهرسازان
نیلوفر علی نسب