معمارها به لحاظ حرفهای و شخصیتی، یکی از خلاقترین شغلها رو دارن ولی معمولاً دست کم گرفته میشن! از طرف دیگه، دفاتر معماری بزرگ، دانشآموختگان جدید معماری که سالانه به تعداد اونها اضافه میشه و در تلاش برای راهاندازی دفتر معماری هستن و بدتر از همه، افرادی که به عنوان بساز بفروش وارد چنین بازاری شدن، همه و همه جزو رقبای ما محسوب میشن و زمینه فعالیت معماری رو برای ما سخت تر از همیشه کردن با این وجود در طول سال، بارها و بارها شاهد موضوعاتی از این دست بودیم:
- دانشگاه و مدارس معماریای که سالهای سال بدون اطلاع از شرایط واقعی بازار مارو در روند یادگیری مسائلی قرار میدن که هیچ وقت در بازار کار به دردمون نمیخوره!
- افراد و مجموعههای متفاوتی که معماری و مدیریت دفتر معماری رو صرفاً یاد گرفتن نرم افزار های معماری میدونن و در تلاشن دورههای آموزشی گرانقیمت خودشون رو به ما بفروشن
- افرادی که تمام مشکلات دفتر معماری رو صرفاً در استفاده درست از رسانهها میدونن و در تلاشند تا به ما دوره های اصول مدیریت رسانه و مخصوصاً اینستاگرام رو بفروشن
- کارشناسانی که ایدههای متفاوت و گاهاً متعارضی رو در مورد بازاریابی، استراتژی یا روندهای ارتباط با کارفرما ارائه میدن و نتیجهای جز سردرگمی به همراه ندارن
با همه این تفاسیر من به کمک دوستانم در کانون معماران و شهرسازان، با بررسی دورههای بینالمللی، منابع دستاول دنیا و روندهای موفق دفاتر حرفهای معماری، مسیری رو ترسیم کردم که از نقطهی شروع بیزینس یا کسب و کار تا رسیدن به نتیجه و موفقیتی که در گرو کسب در آمد و برندِ اثر گذار هست رو پوشش بده.